متن آهنگ فریدون آسرایی ترس تنهایی
از تو چه پنهان باز هوایت کرده ام، بی تو بودن باز امانم را برید
من که دیووانه نبودم بعدِ تو، شب به شب جانم به لبهایم رسید
شوقِ دیدار تو دارد این دلم، انتظارت میکشم من دم به دم
خاطرات یادم آید مو به مو، کی تمامی دارد این تکرارِ غم
ترس تنهایی تورا از من گرفت، زندگی آنگونه که باید نبودMusicdel | موزیکدل
خانه بی تو خانه نیست متروکه است، گل برایِ رفته آوردن چه سود
کاش به جایِ رفتن از دنیایِ من، قول ماندن داده بودی تا ابد
زخمِ تو از پا درآورده مرا، اینچنین هیچکس به قلبم زخم نزد
کس نداند رازِ چشمانِ تورا، جز منه دل خسته با پرتِ حواس
آسمان ابری شده با اشکِ من، شاید این بار اشکِ من اشکِ خداس
خواستنِ چشمانِ تو ممنوعه بود، عاشقِ ممنوعه های خواستنم
بی تو قلبم پر شد از دنیایِ درد، بس که تنهایی را فریاد می زنم
ترسِ تنهایی تورا از من گرفت، زندگی آنگونه که باید نبود
خانه بی تو خانه نیست متروکه است، گل برایِ رفته آوردن چه سود
کاش به جایِ رفتن از دنیایِ من، قول ماندن داده بودی تا ابد
زخمِ تو از پا درآورده مرا، اینچنین هیچکس به قلبم زخم نزد
https://musicdel.ir/single-tracks/232355/